حرف زدن لنا با النا
سلام دوستان اومدم با يه داستان جديد و قشنگ حرف زدن لنا با النا
لنا:عروسكمو بده
النا:نميدم
لنا:النا زود باش مامان اومد
مامان:
النا:ماماني چي شده چرا اعصباني هستي
مامان:چرا عروسك لنا رو نميدي
النا:چون دارم بازي ميكنم
لنا:مامان بگو بده
مامان:لنا دختر گلم تو ديگه دختر بزرگي شدي ديگه نبايد با عروسك بازي كني
لنا:باشه مامان
مامان:آفرين دختر گلم
اينم داستان ما تا همين جا بسه دوستان گلم فعلا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی